کنشگر اخلاقی عصر انحطاط

کنشگر اخلاقی عصر انحطاط

گروه سیاسی- رسانه‌ها: اصغر زارع کهنمویی – دبیر گروه سیاسی روزنامه بهار در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت: «اخلاقی عمل کنیم، دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، بد مردم را نخواهیم و بی‌ادب نباشیم» این‌ها، کلیدواژه‌های همیشگی و توصیه‌های اکید و صریح کسی است که امروز بیش از هر زمان دیگری از «اخلاق» سخن می‌گوید. سید حسن خمینی از بزرگ‌ترین گردهمایی رسمی سیاسی جمهوری‌اسلامی در سالگرد ارتحال امام گرفته تا دیدارهای چندنفره، یک رأس بنیادی در سخنان خود دارد. او نه از سیاست که از اخلاق سخن می‌گوید و رهبر فقید را نیز، بیش از عنوان دیگری، مرد اخلاق و مراد اخلاقی خود می‌خواند. او صریحا از همگان می‌خواهد بی‌ادبی را کنار بگذارند و اخلاقی عمل کنند. جهاد اکبر خود نیز چنان است که دیگران را بر آن می‌خواند. او می‌گوید: «باید به‌گونه‌ای زیست که بتوان در بزنگاه‌ها تصمیم درست گرفت.» و می‌گوید: «اخلاق نباید دستوری باشد، باید همه خوب باشیم. هرکسی باید قبل از هر چیز از خودش شروع کند. نباید به‌گونه‌ای باشد که همه منتظر باشند اول دیگران شروع کنند. همه باید یک گام کوچک به‌سمت اخلاقی بودن برداریم و بد هم را نخواهیم. این یک مسئله مسلم است که همه به‌نوعی گرفتاریم اما باید هرکسی با وجود همه گرفتاری‌ها، اخلاقی بودن را از خود شروع کند.» و می‌گوید: «متاسفانه مشکلات فرهنگی و معیشتی مردم خیلی زیاد است. جامعه همدوش و همراه و معتقد به امام، ارزش خدمت فراوانی دارد. هرچه خدمت شود، ‌باز شأن این ملت ادا نمی‌شود.» باز می‌گوید: «من قرائن زیادی دارم که امام در زندگی فردی و اجتماعی خود هرگر پا بر اخلاق و ادب نگذاشتند. این برای ما درس بزرگی است. بر همه مردم و همه فعالان سیاسی و اجتماعی رعایت اخلاق و ادب ضروری است، لزومی ندارد که اگر اختلافی پیش می‌آید، پا از محدوده ادب و اخلاق فراتر رود.»به راستی، خاستگاه خواهش‌های اخلاقی خمینی جوان کجاست؟ چرا او مدام از اخلاق سخن می‌گوید؟ چرا از میان ابعاد مختلف شخصیتی امام، همواره از امام به عنوان امامِ اخلاق یاد می‌کند؟ چرا تمام هدف استقرار ولایت فقیه را بسط مکارم اخلاق می‌خواند؟ چرا از اجتماع عظیم مردم در 14 خرداد گرفته تا جمع نمایندگان مجلس، شهرداران، تاکسی‌رانان و معلمان، مددجویان و… هرجا که پشت تریبون می‌نشیند، مرثیه اخلاق می‌خواند؟ به‌راستی او با این تاکیدات مکرر بر اخلاق، می‌خواهد کدامین خطر را گوشزد کند و بر کدام چالش بزرگ اجتماعی هشدار دهد؟شاید به‌نظر برسد، بداخلاقی عده‌ای ناپرهیزگار در 14 خرداد 89 و قطع سخنان او، دلیل چنین رویکردی باشد. باید گفت؛ این بداخلاقی شاید او را رنجانده باشد اما این رخداد، دلیل این تاکیدات مکرر نیست. چه، او پیش از آن روز تلخ نیز، بارها از اخلاق سخن گفته بود. او فردای مناظره معروف و البته نه‌چندان اخلاقی دو نامزد ریاست‌جمهوری در صبحگاه چهاردهم خرداد 88 به‌عنوان نخستین کنشگر رسمی بعد از این مناظره، خطبه‌ای بسیار جدی درباره اخلاق خواند و صریحا جامعه را به رعایت حدود اخلاقی فراخواند. او با تاکید بر اهمیت رعایت اخلاق در انتخابات گفت: «امام اگر امام شد و در تاریخ ماندگار ماند؛ به‌خاطر این بود که در اوج حکومت و اقتدار؛ اخلاق را فرو نگذاشت.» «اخلاق» سرواژه سخنان سید حسن خمینی است، نه به‌دلیل «مظلومیت مضاعفی» که خود بارها از آن سخن گفته است و البته قربانی آن بوده است، بلکه به‌خاطر خطر «انحطاط اخلاقی جامعه ایرانی» که بسیاری از روشنفکران و بزرگان دلسوز، بارها و بارها بر آن هشدار داده‌اند. بی‌اعتباری ارزش‌های اخلاقی و سقوط آزاد جامعه در بی‌اخلاقی ویرانگر، همان خطری است که بسیاری از بزرگان ازجمله سید حسن خمینی را وادار به زنهار مدام کرده است. سال‌هاست جامعه‌شناسان ایرانی باادبیات مختلف، از ته کشیدن سرمایه اجتماعی ایرانیان سخن می‌گویند. آیت‌الله امینی از «نامطلوبی سیاست منهای اخلاق» رنج می‌برد. آیت‌الله شبیری زنجانی از «خلأ وجود آثار اخلاقی» گلایه می‌کند، عماد افروغ فراتر از سیاست، به «اخلاقی شدن اقتصاد» تاکید دارد. آیت‌الله مظاهری صریحا اعلام می‌کند: «هرچه می‌کشیم از بی‌اخلاقی، دروغ و افراطی‌گری است.» و تاکیدات سید حسن خمینی از نگرانی عمیق او به آینده کشور برمی‌خیزد. او نیز مانند بسیاری از روشنفکران ایرانی نسبت به آینده این سرزمین بیمناک است. به گمان او و بسیاری دیگر، برای رهایی از مصائب سیاسی و اجتماعی جامعه امروز ایران، تنها و تنها یک راه وجود دارد؛ باید جامعه را به‌راستی دعوت کنیم به اخلاق، به زیست اخلاقی، باید فرهنگ را فربه کنیم. اگر جامعه ایرانی در آستانه نابودی است، اگر درحال فروپاشی است، اگر گرفتار طلسم عقب ماندگی تاریخی است و صدها اگر تاسف‌بار دیگر، در جست‌وجوی دلایلی از آسمان‌ها و زمین نباشیم، اینهمه یک دلیل دارد: جامعه ما دچار جدابودگی از ارزش‌های اخلاقی است. هرگاه به‌قول دکتر سریع القلم توانستیم به «عقلانیت جمعی» برسیم و به‌قول سید حسن خمینی «اخلاقی عمل کنیم، دروغ نگوییم، تهمت نزنیم، بد مردم را نخواهیم و بی‌ادب نباشیم» می‌توانیم راهی به رهایی باز کنیم. این خانه اگر نازیباست، مسئول و عامل ماییم. ما ملت ایران، مایی که دربرابر خرابی‌ها به خانه می‌خزیم و دور از همه چیز، زیر لحاف‌هایمان به تمسخر همگان می‌پردازیم برای رهایی از بلای خانمان سوزی که در چند قدمی آن هستیم تنها یک راه داریم: «انقلابی بمانیم». ما باید انقلاب کنیم، این‌بار نه انقلاب سیاسی، نه انقلاب فرهنگی و نه انقلاب نظامی که انقلاب اخلاقی. اینک مردی که سال‌ها است از بازگشت به اخلاق سخن می‌گوید، به صحنه سیاست آمده و آغوش به مسئولیت‌های تعیین‌کننده گشوده است. او خود را به‌نام خمینی در معرض رأی مردم قرار داده و آمده تا «آبروی خود را برای نظام هزینه کند». او می‌خواهد در یکی از بلندپایه‌ترین نهادهای حاکمیتی بر کرسی خبرگان تکیه بزند و بر «نظارت» و «انتخاب» عالی‌ترین شخصیت نظام تاثیرگذار باشد. او یکی از تنها‌ترین شخصیت‌هایی است که اقبال بلندی در «تایید همگانی» دارد. بزرگان و نخبگان بسیاری او را تایید کرده‌اند. تفقد مکرر رهبر معظم انقلاب و تایید بسیاری از مراجع عظام تقلید و مدرسان عالی‌رتبه حوزه علمیه سند ارزشمند او بر حضور عالمانه‌اش در قله فقاهت است. تمام سیاستمداران بزرگ کشورمان از روسای قوا تا اندیشمندان تراز اول کشور، او را سیاستمداری باهوش می‌خوانند. او مثل هیچ‌کس نیست. او یک تفاوت جدی با دیگران دارد؛ او کنشگر اخلاقی عصر انحطاط است. وضعیت اخلاقی جامعه مهم‌ترین دغدغه او است. او بیش از آنکه سیاستمدار و فقیه باشد، داعی بزرگ اخلاق است. بدیهی است که قامت بلند او، اقلیت نگران را نگران‌تر کند و آن‌ها را به رنگی کردن فضای انتخاباتی‌ وسوسه کند اما جایگاه ویژه این فقیه و سیاستمدار اخلاقی در میان مردم و نخبگان سیاسی و فرهنگی، آن‌قدر رفیع است که دوستداران امام و انقلاب، ‌کمترین نگرانی‌ای از این رنگ و کارشکنی‌ها و وسوسه‌انگیزی‌ها نداشته باشند.

دانلود سریال

دانلود سریال

بک لینک