وفاداری در گرما و سرما: داستان اسبها و فداکاری بیپایان
خانه
اخبار ویژه
وفاداری در گرما و سرما: داستان اسبها و فداکاری بیپایان
در میدان نقشجهان، زیر سایه تاریخ و عبور زمان، صدای گامهای اسبها در گرما و سرما میپیچد و پرسشی خاموش در ذهن انسان مینشیند: چه کسی پاسخگوی این وفاداری است؟
شهرزاد فلاح- اصفهان امروز:
در میدان نقشجهان، زیر سایه تاریخ و عبور زمان، صدای گامهای اسبها در گرما و سرما میپیچد و پرسشی خاموش در ذهن انسان مینشیند: چه کسی پاسخگوی این وفاداری است؟
آسمان، سنگین و خاکستری بود، همچون پردهای تیره که بر سر میدان تاریخی نقشجهان سایه افکنده است. باران آرام اما پیوسته، سنگفرشهای خیس و لغزنده را دربرگرفته بود و هر قطره، بازتابی بود از سالها فداکاری اسبها و تحملی که انسانها اغلب آن را نادیده گرفتهاند. این روزها، همانند دیروزها و فرداها، اسبها در سختی میتازند؛ در گرمای سوزان تابستان که آفتاب پوستشان را میسوزاند و در سرمای بیرحم زمستان که برفویخ، تن آنان را میفشارد و امروز، همانند همیشه، حادثهای رخ داد؛ یکی از اسبها، تحتفشار زمین لغزنده و باران بیوقفه، لحظهای به زمین افتاد. نگاهها متوقف شد و سکوت سنگینی بر میدان حاکم گردید.
این حادثه، تنها یک سقوط جسمانی نبود؛ تصویری بود از تمام دردها و رنجهایی که این موجودات نجیب، روزانه در سکوت تحمل میکنند. هر گامی که اسبها در مسیر سخت خود برمیدارند، یادآوری است از وفاداری بیپایان و فداکاری آنان که باوجود فشارهای جسمانی و گرما و سرما، هیچگاه متوقف نمیشود. نگاه سورچی کالسکه، درحالیکه دستش بر افسار است، ترکیبی از نگرانی و احترام است، زیرا او شاهد استقامت این موجود شریف است و میداند که هر لحظه ممکن است حادثهای رخ دهد.
اما این اتفاقات فقط مختص امروز نیستند؛ هزاران روز و ماه و سال است که اسبها در سرما و گرما، در برفوباران، و حتی زیر آفتاب سوزان تابستان، گام برمیدارند. در تابستان، پوستشان زیر شعلههای آفتاب میسوزد، بدنشان عرقریزان و نفسهایشان سنگین است، اما هیچگاه مسیر خود را ترک نمیکنند. در زمستان، یخ و برف و زمین لغزنده، هر لحظه خطر سقوط و آسیب را برای آنها رقم میزند، اما همچنان وفادار به خدمت میایستند.
و امروز، وقتی اسب دوباره به پاهای خود برخاست، تصویر استقامت و وفاداریاش در دل میدان نقشجهان حک شد. این تصویر، نهتنها یادآور حادثه امروز بود، بلکه بازتاب تمام روزهایی است که اسبها در سختیها، در گرما و سرما، در باران و برف، با وفاداری بیپایان خدمت کردهاند. این وفاداری، از ما انتظار دارد که مسئولیت انسانی خود را به طور واقعی و عملی نشان دهیم؛ مسئولیتی که با همدلی، مراقبت و احترام عملی میشود.
در تابستان، گرمای طاقتفرسا، نفسهای سنگین و تعریق بدن، هشدار واضحی است برای سورچیان و مراقبان اسبها. این شرایط، الزام میآورد که سایهبانهای مقاوم نصب شوند، آب تازه و خوراک مناسب در دسترس باشد و استراحتهای کوتاه اما موثر برای جلوگیری از گرمازدگی فراهم گردد. در زمستان، برفویخ، خطر لغزش و سرمازدگی را افزایش میدهند و نیازمند نعلهای ضدلغزش، مسیرهای امن، ایستگاههای استراحت مجهز و مراقبت پزشکی دقیق هستند. این اقدامات باید در برنامه روزانه و مدیریتی میدان نقشجهان گنجانده شود و تنها با این اقدامات است که میتوان وفاداری بیوقفه اسبها را پاس داشت.
حادثه لیزخوردن اسب، تلنگری بود برای یادآوری این حقیقت که وفاداری و استقامت این موجودات نجیب، بدون پاسخ انسانی، تنها زنجیری از فشار و استثمار خواهد بود. هر قطره باران، هر پرتوی آفتاب، هر برفویخ، یادآور داستانی است که هر روز تکرار میشود؛ داستانی از فداکاری و صبر که باید با اقداماتی ملموس پاسخ داده شود.
سورچیان کالسکه که هر روز در کنار این موجودات وفادار هستند، نقش حیاتی دارند. آموزش تخصصی آنان برای تشخیص نشانههای گرمازدگی، سرمازدگی و خستگی، ایجاد زمانبندی صحیح در حرکت اسبها و کاهش فشار کاری، بخش مهمی از مسئولیت انسانی ماست. تنها با چنین آموزشها و اقدامات عملی است که پیمان وفاداری میان انسان و اسب میتواند حفظ شود و تاریخ ادامه یابد.
در لحظهای که اسب دوباره به پاهای خود برمیخیزد، تصویر شجاعت و استقامت او بر دل هر ناظر هوشیار حک میشود. لرزشی که در دل انسان ایجاد میشود، یادآور مسئولیت ماست؛ مسئولیتی که تنها با مراقبت و همدلی عملی معنا پیدا میکند. وفاداری و صبر این حیوانات نجیب، ما را فرامیخواند که در برابر سختیها، ایستادگی کنیم، دست یاری بهسوی آنان دراز کنیم و گامی واقعی در جهت بهبود شرایطشان برداریم.
هر گام اسبها، هر نفس سنگین و هر قطره عرق، حکایتی از فداکاری است؛ حکایتی که بدون پاسخ انسانی، ناقص خواهد ماند. در میدان نقشجهان، این موجودات شریف تنها ابزار حملونقل نیستند؛ آنان تاریخ را با وفاداری خود زنده نگه میدارند و هر حادثه، هر لغزش و هر استقامت، گواهی است بر این واقعیت.
و باز هم همانند هزاران روز گذشته، اسبها در گرما و سرما، در باران و برف، ادامه میدهند. آنان هر روز شاهد استقامت و وفاداری خود هستند و ما شاهد این وفاداری هستیم؛ اما اگر این شاهدی تنها باشد و اقدامی برای بهبود شرایطشان نکنیم، ظلمی آشکار و نادیده گرفتهشده به این موجودات نجیب روا داشتهایم. وظیفه انسانی ما تنها در نگاه و همدلی خلاصه نمیشود.
و در نهایت، هنگامی که اسبها با گامهایی استوار و نفسهایی که از شدت خستگی به شماره افتادهاند، دوباره به مسیر خود ادامه میدهند، تصویری از پیمان میان انسان و حیوان شکل میگیرد؛ که در آن وفاداری، فداکاری و مسئولیت انسانی به هم آمیخته است. این پیمان، نهتنها در میدان نقشجهان بلکه در دل هر انسان هوشیار، باید به یادگار بماند.
این وفاداری که در گرما و سرما، در باران و بهترین بک لینک برف، هر روز تکرار میشود، یادآور است که ارزشهای انسانی تنها زمانی معنا دارند که در کنار موجوداتی که با جانودل خدمت میکنند، جاری شوند. هر گام آنان، هر قطره عرق و هر نفس سنگین، دعوتی است برای مسئولیت انسانی و همدلی واقعی.
اسبها در میدان نقشجهان، با کالسکهها و چرخهای لغزنده، نهتنها خدمتگزاران ما بلکه همکاران ما در پیمان تاریخاند. آنان با وفاداری و فداکاری خود، روزگار گذشته، حال و آینده را به هم پیوند میدهند و ما باید با اقدامات انسانی و مراقبت دقیق، پاسخگوی این وفاداریها باشیم. تنها در این صورت است که وفاداری و استقامت آنان به حقیقتی پایدار و جاودانه بدل میشود و تاریخ، میدان و اسبها در یک هارمونی بینظیر از وفاداری و مسئولیت انسانی زنده میمانند.
ا