برای فرهنگ هزینه نکنیم باید برای زندان خرج کنیم

برای فرهنگ هزینه نکنیم باید برای زندان خرج کنیم

حمیدرضا آتش پرور با اشاره به اینکه جایزه‌های ادبی و خصوصی، هر دو بی‌خاصیت شده‌اند به خبرنگار ایلنا گفت: مخاطبان سلیقه داوران را می‌دانند و متاسفانه نویسنده‌ها به شکل جایزه‌ها درمی‌آیند! این روزها جایزه‌های ادبی به گونه‌ای برگزار می‌شود که حتی سلیقه‌ی عام هم آن را نمی‌پسندد. وی افزود: به‌طور کلی جوایز ادبی بسیار خوب هستند و در دنیا، نقش مهمی را ایفا می‌کنند اما در ایران مخاطب به آن اعتماد ندارد. مثل کلاس‌های داستان‌نویسی ما که اعتماد مخاطب را از بین برده است. کسی که تاکنون رمان و داستانی منتشر نکرده، کلاس داستان‌نویسی برپا می‌کند! این مسائل است که مخاطب را بی‌اعتماد کرده است.آتش پرور با بیان اینکه داوران جایزه‌های ادبی معمولاً یکی هستند و شرکت‌کنندگان، با سلایق آنان آشنایی دارند، گفت: نویسنده در هر جایزه‌ی ادبی می‌تواند با داوران آن به سادگی لینک شود و حتی دوستی کند و به این ترتیب کتاب خود را برگزیده اعلام کند. داوران در هر دوره‌ی جایزه باید تغییر کنند که این اتفاق چندان در جوایز ادبی ما نمی‌افتد و بی‌اعتمادی مخاطب را به همراه می‌آورد.این نویسنده در اشاره به تفاوت جوایز خصوصی دولتی بیان کرد: مخاطب نسبت به هر دوی این جوایز بی‌اعتماد است، اما فرقی که جوایز دولتی با خصوصی دارند این است که جوایز دولتی کار خود را رسانه‌ای می‌کنند و کتاب و نویسنده‌ی برگزیده توسط کار رسانه‌ای معرفی و حتی پرفروش می‌شود. اما جوایز خصوصی چندان از این امکان بهره‌مند نیستند.وی در رابطه با سطح کیفی کتاب‌های برگزیده در جایزه‌های ادبی دولتی اظهار کرد: کتاب‌هایی که در این جوایز برگزیده می‌شوند، آن قدرها هم قوی نیستند. ما نظر خواننده‌ها را می‌شنویم. آن‌ها به یک جایزه اعتماد می‌کنند و آنقدر تبلیغات روی یک کتاب برگزیده می‌شود که آن را خریداری می‌کنند اما با خواندنش متوجه می‌شوند که کتاب به هیچ عنوان قوی نبوده است.ادبیات در دست عده‌ای محدود است/ آثار خوب دیده نمی‌شوندآتش پرور ادامه داد: ناشری که بلندگوی بزرگتری داشته باشد بیشتر می‌فروشد! این روزها متاسفانه، ادبیات در دست یک عده‌ی محدود است در همین چرخه می‌گردد و اجازه داده نمی‌شود که این چرخه وسیع‌تر شود. می گویند مخاطب کم شده. قطعاً عملکرد نادرست ما باعث کم شدن مخاطب شده است. باید نگاه کنیم و ببینیم که چرا کتاب‌های قدیمی هنوز پرفروش هستند؟ چرا آثار غلامحسین ساعدی و براهنی، همچنان در بین مردم طرفدار دارند و فروش می‌روند؟او افزود: مخاطب به نویسنده‌ی جدیدی که خود ویراستار یک انتشاراتی بوده، اعتماد نمی‌کند. ادبیات ما ظرفیت جهانی شدن دارد. اما تا وقتی که مقصر بودن خو د را نپذیریم و کار خود را به نقد نگذاریم، نمی‌توانیم مشکل را حل کنیم. همیشه می‌گوییم مشکل از دیگران است. خودمان را مرکز قرار می‌دهیم و نمی‌خواهیم که این دایره را وسیع‌تر کنیم، در این صورت ما نمی‌توانیم به معیار جهانی برسیماین نویسنده با اشاره به اینکه ادبیات داستانی، خنثی و بی خاصیت شده، گفت: از ادبیاتی که نویسنده‌ی آن برای چاپ کتاب و معرفی خود باید هزینه پرداخت کند، انتظار زیادی نمی‌رود. با این وضعیت ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که از نظر جهانی ادبیات ما ساپورت شود. در جایزه‌های ایرانی کارهای نادرستی وجود دارد و در کار انتشار نیز به دلیل تولید انبوه، نویسنده‌های خوب پس زده می‌شوند و در این حجم بالای انتشار کتاب، دیده نمی‌شوند و با نویسنده رفتار خوبی نمی‌شود. اجازه داده نمی‌شود که کار خوب دیده شود.رغبت کتاب خریدن نداریم/ کتاب‌های بی‌کیفیت را با زور تبلیغ، به خورد مردم می‌دهندآتش پرور با بیان اینکه همه می‌توانند از حق نوشتن برخوردار باشند اما جایگاه خود را بیابند، اضافه کرد: اگر نویسنده‌ای کار و شیوه‌ی متفاوتی داشته باشد در جامعه دیده می‌شود. امروزه سینمای ما در جهان سروصدا به پا می‌کنند ولی این اتفاق در ادبیات نمی‌افتد، به این دلیل که نویسندگان تازه وارد چون دارای خلاقیت نیستند، سعی می‌کنند با هر اقدامی جلوی بقیه را بگیرند. می‌خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند. وقتی مخاطب کتابی از ابراهیم گلستان می‌خرد، می‌داند که قرار است با چه اثری رو به رو شود. اما کار ادبیات داستانی امروز ما به جایی رسیده است که دیگر رغبت نمی‌کنیم کتاب بخریم.او ادامه داد: کتاب‌های بی‌کیفیت و ضعیف را با زور تبلیغات و جوایز ادبی به خورد مردم می‌دهند. در مجله‌های به اصطلاح معتبر می‌بینیم که کتاب‌های بی کیفیت تبلیغ می‌شوند. این خود نوعی کلاه برداری است. مخاطب مجله را می‌خواند و کتابی که تبلیغ شده را خریداری می‌کند که کتاب بسیار بدی است. این نوع تبلیغات نادرست از سوی نشریاتی که اتفاقن پر تیراژ هم هستند، به هیچ وجه کار پسندیده‌ای نیست.این نویسنده با بیان اینکه تولید انبوه کتاب در همه جای دنیا وجود دارد، گفت: تولید انبوه مسئله‌ی اساسی نیست. مسئله‌ی اصلی این است که جوانی که دو خط نوشته نباید ددر جایگاه نویسندگان بزرگ قرار بگیرد و توسط رسانه‌ها و تبلیغات از جایگاه اصلی خود دور شود. در ادبیات ما، افراد در جای خود نیستند. آتش پرور با بیان اینکه نسل سوم داستان‌نویس ما خلاق نیستند، بیان کرد: می‌بینیم کتابی که این روزها به شدت تبلیغ می‌شود و در همه‌ی رسانه‌ها نام آن وجود دارد، خالی از هرگونه خلاقیتی است. نگاه کنید که در این نسل چند نفر خلاق هستند. متاسفانه این تعداد انگشت‌شمار است در بین انبوه نویسندگانی که در این نسل تولید شده‌اند. وی افزود: در گذشته سلیقه‌ی داستان‌نویسی عموم خیلی بهتر بود اما در این سال‌ها به شدت سقوط کرده. این سلیقه حتی در رابطه با کتاب‌های عامه‌پسند هم سقوط کرده است. بسیاری از این نویسندگان حتی اسم‌شان هم باقی نمانده.در دانشگاه‌های ما اسمی از ادبیات معاصر نیست/ برای فرهنگ خرج نکنیم باید برای زندان خرج کنیماین نویسنده با اشاره به نقش دولت گفت: در اینکه دولت کار خود را به درستی انجام نمی‌دهد؛ شکی نیست. دانشگاه‌های ما باید ادبیات معاصر را تدریس کنند. متأسفانه دروس دانشگاه از قرن چهارم و پنجم هجری جلوتر نمی‌آیند و اسمی از ادبیات معاصر نیست. دولت باید به این مسائل رسیدگی کند. مسئله‌ی دیگر این است که دولت باید کتابخانه‌ها را مجهز کند به ادبیات معاصر. متاسفانه بسیاری از کتابخانه‌های عمومی ما خالی از آثار ادبیات معاصر هستند و اگر هم به آن توجه شود، به صورت موردی برخورد می‌کنند. دولت نباید از همگان مالیات یکسان دریافت کند اما هنگام تجهیز کتابخانه، به صورت موردی رفتار کند.وی افزود: اگر قرار است کتابی خریده شود باید در همه‌ی حوزه‌ها خریداری شود نه یک کتاب، یک نویسنده و یک ناشر خاص. متاسفانه یکی از مسائل ما این است که کتابخانه‌ی تخصصی ادبیات نداریم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به فکر تجهیز یک کتابخانه‌ی تخصصی ادبیات باشد.آتش پرور ادامه داد: ما از سوی فرهنگ ضربه‌ی بیشتری می‌خوریم. بروید در زندان‌ها و از مجرمان سؤال کنید که چقدر کتاب خوانده‌اند. بپرسید تا چه حد با ادبیات داستانی آشنا هستند. این‌ها اگر کتابخوان بودند مجرم نمی‌شدند. ما اگر برای فرهنگ هزینه نکنیم در جای دیگر باید هزینه‌ی زندان و ضرب و شتم بدهیم. با یک آمار از زندانیان می‌توان متوجه شد که کتاب خواندن و صرف هزینه‌های فرهنگی، چقدر می‌تواند به سلامت جامعه کمک کند. بهتر است برای فرهنگ هزینه کنیم تا تأسیس زندان‌ها.

برای فرهنگ هزینه نکنیم باید برای زندان خرج کنیم

حمیدرضا آتش پرور با اشاره به اینکه جایزه‌های ادبی و خصوصی، هر دو بی‌خاصیت شده‌اند به خبرنگار ایلنا گفت: مخاطبان سلیقه داوران را می‌دانند و متاسفانه نویسنده‌ها به شکل جایزه‌ها درمی‌آیند! این روزها جایزه‌های ادبی به گونه‌ای برگزار می‌شود که حتی سلیقه‌ی عام هم آن را نمی‌پسندد. وی افزود: به‌طور کلی جوایز ادبی بسیار خوب هستند و در دنیا، نقش مهمی را ایفا می‌کنند اما در ایران مخاطب به آن اعتماد ندارد. مثل کلاس‌های داستان‌نویسی ما که اعتماد مخاطب را از بین برده است. کسی که تاکنون رمان و داستانی منتشر نکرده، کلاس داستان‌نویسی برپا می‌کند! این مسائل است که مخاطب را بی‌اعتماد کرده است.آتش پرور با بیان اینکه داوران جایزه‌های ادبی معمولاً یکی هستند و شرکت‌کنندگان، با سلایق آنان آشنایی دارند، گفت: نویسنده در هر جایزه‌ی ادبی می‌تواند با داوران آن به سادگی لینک شود و حتی دوستی کند و به این ترتیب کتاب خود را برگزیده اعلام کند. داوران در هر دوره‌ی جایزه باید تغییر کنند که این اتفاق چندان در جوایز ادبی ما نمی‌افتد و بی‌اعتمادی مخاطب را به همراه می‌آورد.این نویسنده در اشاره به تفاوت جوایز خصوصی دولتی بیان کرد: مخاطب نسبت به هر دوی این جوایز بی‌اعتماد است، اما فرقی که جوایز دولتی با خصوصی دارند این است که جوایز دولتی کار خود را رسانه‌ای می‌کنند و کتاب و نویسنده‌ی برگزیده توسط کار رسانه‌ای معرفی و حتی پرفروش می‌شود. اما جوایز خصوصی چندان از این امکان بهره‌مند نیستند.وی در رابطه با سطح کیفی کتاب‌های برگزیده در جایزه‌های ادبی دولتی اظهار کرد: کتاب‌هایی که در این جوایز برگزیده می‌شوند، آن قدرها هم قوی نیستند. ما نظر خواننده‌ها را می‌شنویم. آن‌ها به یک جایزه اعتماد می‌کنند و آنقدر تبلیغات روی یک کتاب برگزیده می‌شود که آن را خریداری می‌کنند اما با خواندنش متوجه می‌شوند که کتاب به هیچ عنوان قوی نبوده است.ادبیات در دست عده‌ای محدود است/ آثار خوب دیده نمی‌شوندآتش پرور ادامه داد: ناشری که بلندگوی بزرگتری داشته باشد بیشتر می‌فروشد! این روزها متاسفانه، ادبیات در دست یک عده‌ی محدود است در همین چرخه می‌گردد و اجازه داده نمی‌شود که این چرخه وسیع‌تر شود. می گویند مخاطب کم شده. قطعاً عملکرد نادرست ما باعث کم شدن مخاطب شده است. باید نگاه کنیم و ببینیم که چرا کتاب‌های قدیمی هنوز پرفروش هستند؟ چرا آثار غلامحسین ساعدی و براهنی، همچنان در بین مردم طرفدار دارند و فروش می‌روند؟او افزود: مخاطب به نویسنده‌ی جدیدی که خود ویراستار یک انتشاراتی بوده، اعتماد نمی‌کند. ادبیات ما ظرفیت جهانی شدن دارد. اما تا وقتی که مقصر بودن خو د را نپذیریم و کار خود را به نقد نگذاریم، نمی‌توانیم مشکل را حل کنیم. همیشه می‌گوییم مشکل از دیگران است. خودمان را مرکز قرار می‌دهیم و نمی‌خواهیم که این دایره را وسیع‌تر کنیم، در این صورت ما نمی‌توانیم به معیار جهانی برسیماین نویسنده با اشاره به اینکه ادبیات داستانی، خنثی و بی خاصیت شده، گفت: از ادبیاتی که نویسنده‌ی آن برای چاپ کتاب و معرفی خود باید هزینه پرداخت کند، انتظار زیادی نمی‌رود. با این وضعیت ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که از نظر جهانی ادبیات ما ساپورت شود. در جایزه‌های ایرانی کارهای نادرستی وجود دارد و در کار انتشار نیز به دلیل تولید انبوه، نویسنده‌های خوب پس زده می‌شوند و در این حجم بالای انتشار کتاب، دیده نمی‌شوند و با نویسنده رفتار خوبی نمی‌شود. اجازه داده نمی‌شود که کار خوب دیده شود.رغبت کتاب خریدن نداریم/ کتاب‌های بی‌کیفیت را با زور تبلیغ، به خورد مردم می‌دهندآتش پرور با بیان اینکه همه می‌توانند از حق نوشتن برخوردار باشند اما جایگاه خود را بیابند، اضافه کرد: اگر نویسنده‌ای کار و شیوه‌ی متفاوتی داشته باشد در جامعه دیده می‌شود. امروزه سینمای ما در جهان سروصدا به پا می‌کنند ولی این اتفاق در ادبیات نمی‌افتد، به این دلیل که نویسندگان تازه وارد چون دارای خلاقیت نیستند، سعی می‌کنند با هر اقدامی جلوی بقیه را بگیرند. می‌خواهند یک شبه ره صد ساله را بروند. وقتی مخاطب کتابی از ابراهیم گلستان می‌خرد، می‌داند که قرار است با چه اثری رو به رو شود. اما کار ادبیات داستانی امروز ما به جایی رسیده است که دیگر رغبت نمی‌کنیم کتاب بخریم.او ادامه داد: کتاب‌های بی‌کیفیت و ضعیف را با زور تبلیغات و جوایز ادبی به خورد مردم می‌دهند. در مجله‌های به اصطلاح معتبر می‌بینیم که کتاب‌های بی کیفیت تبلیغ می‌شوند. این خود نوعی کلاه برداری است. مخاطب مجله را می‌خواند و کتابی که تبلیغ شده را خریداری می‌کند که کتاب بسیار بدی است. این نوع تبلیغات نادرست از سوی نشریاتی که اتفاقن پر تیراژ هم هستند، به هیچ وجه کار پسندیده‌ای نیست.این نویسنده با بیان اینکه تولید انبوه کتاب در همه جای دنیا وجود دارد، گفت: تولید انبوه مسئله‌ی اساسی نیست. مسئله‌ی اصلی این است که جوانی که دو خط نوشته نباید ددر جایگاه نویسندگان بزرگ قرار بگیرد و توسط رسانه‌ها و تبلیغات از جایگاه اصلی خود دور شود. در ادبیات ما، افراد در جای خود نیستند. آتش پرور با بیان اینکه نسل سوم داستان‌نویس ما خلاق نیستند، بیان کرد: می‌بینیم کتابی که این روزها به شدت تبلیغ می‌شود و در همه‌ی رسانه‌ها نام آن وجود دارد، خالی از هرگونه خلاقیتی است. نگاه کنید که در این نسل چند نفر خلاق هستند. متاسفانه این تعداد انگشت‌شمار است در بین انبوه نویسندگانی که در این نسل تولید شده‌اند. وی افزود: در گذشته سلیقه‌ی داستان‌نویسی عموم خیلی بهتر بود اما در این سال‌ها به شدت سقوط کرده. این سلیقه حتی در رابطه با کتاب‌های عامه‌پسند هم سقوط کرده است. بسیاری از این نویسندگان حتی اسم‌شان هم باقی نمانده.در دانشگاه‌های ما اسمی از ادبیات معاصر نیست/ برای فرهنگ خرج نکنیم باید برای زندان خرج کنیماین نویسنده با اشاره به نقش دولت گفت: در اینکه دولت کار خود را به درستی انجام نمی‌دهد؛ شکی نیست. دانشگاه‌های ما باید ادبیات معاصر را تدریس کنند. متأسفانه دروس دانشگاه از قرن چهارم و پنجم هجری جلوتر نمی‌آیند و اسمی از ادبیات معاصر نیست. دولت باید به این مسائل رسیدگی کند. مسئله‌ی دیگر این است که دولت باید کتابخانه‌ها را مجهز کند به ادبیات معاصر. متاسفانه بسیاری از کتابخانه‌های عمومی ما خالی از آثار ادبیات معاصر هستند و اگر هم به آن توجه شود، به صورت موردی برخورد می‌کنند. دولت نباید از همگان مالیات یکسان دریافت کند اما هنگام تجهیز کتابخانه، به صورت موردی رفتار کند.وی افزود: اگر قرار است کتابی خریده شود باید در همه‌ی حوزه‌ها خریداری شود نه یک کتاب، یک نویسنده و یک ناشر خاص. متاسفانه یکی از مسائل ما این است که کتابخانه‌ی تخصصی ادبیات نداریم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید به فکر تجهیز یک کتابخانه‌ی تخصصی ادبیات باشد.آتش پرور ادامه داد: ما از سوی فرهنگ ضربه‌ی بیشتری می‌خوریم. بروید در زندان‌ها و از مجرمان سؤال کنید که چقدر کتاب خوانده‌اند. بپرسید تا چه حد با ادبیات داستانی آشنا هستند. این‌ها اگر کتابخوان بودند مجرم نمی‌شدند. ما اگر برای فرهنگ هزینه نکنیم در جای دیگر باید هزینه‌ی زندان و ضرب و شتم بدهیم. با یک آمار از زندانیان می‌توان متوجه شد که کتاب خواندن و صرف هزینه‌های فرهنگی، چقدر می‌تواند به سلامت جامعه کمک کند. بهتر است برای فرهنگ هزینه کنیم تا تأسیس زندان‌ها.

برای فرهنگ هزینه نکنیم باید برای زندان خرج کنیم

فیلم سریال آهنگ